جایگاه هنری ایرانیان در خارج از کشور
صنایع دستی
تابلو فرش در سراسر کشور وجود دارد. هر محله ای به طرح و کیفیت فرشی که نام خود را دارد می بالد، مانند کاشان، کرمان، خراسان، اصفهان، شیراز، تبریز و قم. فرش در داخل کشور مورد استفاده قرار می گیرد و صادر می شود. صنعت پارچه های دستباف از رقابت سخت کارخانه های نساجی مدرن جان سالم به در برده است. بافندگان مخمل، پنبه چاپ شده، پارچه ابریشمی پشمی، شال و کفش پارچه ای تولید می کنند. در جنوب نمد و در شمال شرقی پوست گوسفند دوزی می شود.
طیف وسیعی از کالاها، چه کاربردی و چه تزئینی، از فلزات مختلف ساخته شده اند. شناخته شده ترین مراکز تهران (طلا) است. شیراز و اصفهان و زنجان (نقره); و کاشان و اصفهان (مس). خراسان به خاطر فیروزه کاری و منطقه خلیج فارس با مرواریدهای طبیعی اش شناخته شده است. تکنیک های صنایع دستی به اندازه خود محصولات متفاوت است. اشیاء ممکن است ریخته گری، ضرب و شتم، فرفورژه، سوراخ یا کشیده شوند (کشیده شوند). متداولترین تکنیکهای تزیین عبارتند از: حکاکی، برجستهسازی، حفاریکاری، شمشیرکاری، تذهیب یا تذهیب.
محصولات تزیینی متعددی از چوب برای بازارهای داخلی و صادراتی در اصفهان، شیراز و تهران (منبت) و در رشت، ارومیه (قبلاً رضعیه) و سنندج (چوب تراشیده و سوراخشده) تولید میشود. کاشی و سرامیک ماشینی در تهران تولید میشود، اما کاشیها و موزاییکهای دستساز که بهخاطر طرحهای غنی و رنگهای زیبای شهرت دارند، همچنان تولید میشوند.
از سنگ و خاک رس نیز برای تولید طیف وسیعی از ظروف خانگی، سینی، ظروف و گلدان استفاده می شود. مشهد قطب صنعت سنگ است. سفال ها به طور گسترده در سراسر کشور پراکنده هستند که همدان بزرگترین مرکز آن است.
معماری
فرهنگ باستانی ایران دارای یک سنت عمیق معماری است. سلسلههای ایلامی، هخامنشی، هلنیستی و سایر سلسلههای پیش از اسلام، گواهیهای سنگی برجستهای بر عظمت خود به جا گذاشتند، مانند چغازنبیل و تخت جمشید – که هر دو در سال 1979 به عنوان میراث جهانی یونسکو معرفی شدند. در سال 2008 به طور جمعی به عنوان یک سایت میراث جهانی شناخته شد. معماری آنها نشان دهنده تلاقی فرهنگ های بیزانسی، ایرانی و ارمنی است. از دوره اسلامی دستاوردهای معماری سلسله های سلجوقی، ایلخانی و صفویه قابل توجه است. در آن زمان شهرهای ایران مانند نیشابور، اصفهان و شیراز در زمره شهرهای بزرگ جهان اسلام قرار گرفتند و مساجد، مدارس، زیارتگاهها و کاخهای متعدد آنها یک سنت معماری را شکل دادند که مشخصاً ایرانی در محیط بزرگتر بود.
در دوران سلطنت پهلوی، دو گرایش معماری توسعه یافت: تقلید از سبکهای غربی، که ارتباط چندانی با آب و هوا و منظر کشور نداشت، و تلاش برای احیای طرحهای بومی. شورای ملی معماری ایران که در سال 1967 تأسیس شد، از تقلید کورکورانه از غرب جلوگیری کرد و استفاده از سبک های سنتی ایرانی را که برای پاسخگویی به نیازهای مدرن اصلاح شده بودند، ترویج کرد. شاید بارزترین نمونه برنامه معماری پهلوی، برج شاهیاد (به فارسی: بنای یادبود شاه) باشد – که پس از انقلاب 1979 به برج آزادی (“آزادی”) تغییر نام داد – که در سال 1971 به مناسبت سالگرد 250 در تهران تکمیل شد.
لینک مقاله اصلی: https://www.britannica.com/place/Iran/The-arts