نقش درخت زندگی در فرهنگ ایران و بازتاب نمادین آن در منسوجات و فرش ایران

درخت زندگی ، درختی است نمادین که در میانه ی جهان قرار دارد . این درخت در اسطوره های ملل ، دارای جایگاه خاصی است و در فرهنگ های مختلف تکرار می شود . برای درخت ، در رویکردهای اسطوره ای و نمادین، به سه مفهوم اصلی درخت کیهانی و درخت زندگی و درخت دانش اشاره شده است. از دوران پیش از تاریخ تصویر درخت و نمادپردازی آن در هنر هند، بین النهرین ، ایران ، یونان و مصر و… دیده می شود. بررسی نماد درخت به عنوان یکی از مکررترین نماد ها ، در آثار هنری ایران و فرش های ایرانی موضوع این رساله است . بررسی نقش مایه ی درخت زندگی بر روی فرش های ایرانی ، تحلیل جنبه های نمادین این نقش مایه با توجه به اسطوره های مرتبط و نشان دادن کهن الگو بودن قالب های تصویری موجود، متشکل از درخت و نمادهای وابسته به آن، که در دوره های تاریخی هنر ایران تکرار می شود ، از اهداف این رساله است. فرضیه ی اصلی این تحقیق، مفهوم نمادین درخت زندگی و تلقی آن به عنوان مرکز جهان ، منشأ حیات ، تجدید حیات و برکت و فراوانی در اسطوره های ایرانی و هماهنگی آن در همراهی با این مفاهیم با اسطوره های ملل دیگر، و تداوم حیات این نقش مایه در هنر ایران و در فرش های ایرانی است. روش کار توصیفی-تطبیقی و از طریق مطالعات کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل کیفی است. پژوهش حاضر می کوشد به بررسی نماد درخت زندگی در فرش ایران بپردازد و ارزش های نمادین درخت را بررسی کرده و پیشینه ی اسطوره ای ، فرهنگی آن را مطرح کند و حضور آن را بر روی آثار ایرانی طبقه بندی کند . بدین منظور، جایگاه نماد درخت زندگی در اسطوره های ایرانی و ملل دیگر، با هدف بیان کهن الگویی آن مطرح می گردد ، سپس ظهور این نماد را با دیگر نمادهای وابسته به آن در آثار هنری دوره های تاریخی ایران و بر روی فرش های ایرانی طبقه بندی می کند، از طریق این بررسی ، مفاهیم نهفته در پس این نماد و ارتباط آن با نمادهای وابسته بیان می گردد، بر مبنای نظریه ی ناخود آگاه جمعی یونگ که در آن، بشر وارث نیروی ناخودآگاهی است که در روان او جای دارد و این ناخودآگاه جمعی است که سرچشمه- ی نمادهاست ، تداوم حیات کهن الگوی درخت زندگی را در هنر ایران، امری ناخودآگاه و میراث باستانی ذهن ایرانی می داند و درخت زندگی را به عنوان نماد حیات ، جاودانگی و سرچشمه ی زندگی ، یک کهن الگو معرفی می کند که همراه با نمادهای وابسته به خودش که رد پای برخی از آن ها در اساطیر به چشم می خورد ، همچنان بر آثار هنری و به ویژه در فرش ایرانی حضور دارد. نمادهای وابسته به درخت را می توان به چهار گروه نمادهای کیهانی ، فیگورهای انسانی و نمادهای سماوی و نمادهای حیوانی تقسیم کردکه در آثار دوره ی باستانی ایران ، دوره ی اسلامی و نیز بر فرش های ایرانی ظاهر شده اند. این نمادهای وابسته در شناسایی نماد درخت زندگی می توانند هدایت گر باشند . نمادهای کیهانی نمادهایی هستند که در جریان آفرینش جهان و کیهان، نقش بسزایی دارند و به نوعی با مفهوم سرچشمه ی زندگی و منشاء حیات که در قالب درخت زندگی نمادین شناخته می شود، ارتباط دارد.

ایران و هند دارای مشترکات فرهنگی ـ هنری بسیاری می­باشند؛ این اشتراکات را می­توان نتیجه ارتباط گسترده و همزیستی تاریخی این دو تمدن بزرگ دانست. در این پژوهش سعی برآن است با تکیه بر نقوش و نشان‌های نمادین و اساطیری موجود در سنگ‌نگاره­ها و گچ بری‌های دوره­ی ساسانی و مقایسه­ی آنها با نقوش نمادین موجود در هنر هند، نقوش و نشان‌های نمادین و اساطیری مشترک در این دو تمدن بررسی و ارزیابی شود. نتایج حاصل از این پژوهش که بر اساس هدف از نوع تحقیقات بنیادی و بر اساس ماهیت از نوع تحقیقات تاریخی به شمار می­رود آشکارا نشان می­دهد: در غالب مفاهیم و بازنمایی­ها در هر دو تمدن، یک هدف مشترک دنبال می­شود و آن مبارزه در مقابل نیروهای شیطانی و اهریمنی است. نقوش و نشان‌های نمادین و اساطیری بکار رفته در ایران و هند را می­توان در ارتباطی تنگاتنگ با اعتقاد و مذهب آن روزگار دانست که تعدادی از آنها همانند گراز و شیر در کالبد خدایان و ایزدان تجلی یافته­اند.

admin
ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.